مانيماني، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 3 روز سن داره
ترمه و ترانهترمه و ترانه، تا این لحظه: 8 سال و 10 ماه و 1 روز سن داره

من و بابا و ماني

تولد زنبوری

این هفته ها .....

سلام پسر عزیزم مانی جونم ..... این روزا مامانی بی معرفت شده و وقت نمی کنه بیاد واست بنویسه عزیزم ..... خیلی خیلی الان دلم واست تنگ شده ...... خیلی مامانی سرش شلوغه ..... از خونه هم که خودت می دونی وقت نمی شه ..... اما قول می دم تو اولین فرصت واست بنویسم ...... هفته .... هفته می گذره و بهمن ماه هم تموم شد الان تو 7 ماه و 25 روز داری عزیزم ..... دلم می خواد بغلت کنم و ببوسمت 5 روز دیگه می شی 8 ماهه عزیزم ..... دوست دارم به اندازه .............................. ...
30 بهمن 1390

برای مانی .....

سلام ..... مانی جونم سلام ...... الان که دارم می نویسم تو مهد تودکی و مامانی دلش واست تنگ شده ...... امروز کم کار تر بودم و الان دلم واست یه ذره شده ..... روزهایی که سرم شلوغ باشه لااقل زود می گذره تا ساعت 1:30  اما امروز که تقریباً کارام تموم شده نمی دونی چه حسی دارم ..... عزیزم ..... خدا رو شکر می کنم به خاطر داشتن تو پسر نازم ...... خدا رو شکر ....... خدا رو شکر .............. خدا یا شکر به خاطر بابای مانی و مانی نازم و همه کسانی که دوستشون دارم ...... خدایا شکر به خاطر تمام نعمت هایت ...... خدایا خودت همه دل خوشی هامو واسم حفظ کن ...... دوست دارم خدا جون .............. دوست دارم مانی جون ....... دوست دارم ناص...
17 بهمن 1390

سفر مانی به شیراز 2

سلام سلام ...... من و بابا و مانی یه مدت نبودیم ...... ممنون از نظرات دوستان ...... تو این مدت مانی 7 ماهه شد و کلی گشت و گذار کرد ..... انشاء ا.... به زودی عکس های 7 ماهگیشو می ذارم رو سایت .... خیلی تنبل شدم .... البته سرم خیلی شلوغه و کم وقت می کنم وبلاگه پسر گلمو به روز کنم اما قول می دم سعی خودمو کنم ...... این سری یه اتفاق بد هم رخ داده بود و پسرعمه بابا ناصر فوت شد و ما برای تسلیت خدمت عمه جان رسیدیم .... روحش شاد ..... و صبر برای عمه جان و شوهر عمه عزیز ..... و تمام خانواده بابا ناصر .... این سری عکس های سفر دوم مانی به شیراز برای دیدن مامان بزرگ و بابابزرگ ...... اول سفر از جاده ساری به فیروزکوه برف قشنگی دا...
16 بهمن 1390
1